سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تخت جمشید
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  •  Atom 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • آزاد منشی و لوح بزرگ کوروش هخامنشی، الگوی جهان آنروز و امروز است. منشور او که درسال 1879 میلادی توسط (هرمز رسام) ، باستان شناس در شهر بابل کشف شد و (سرهنری لاولینسون) ، موفق به رمزگشایی آن شد، میگوید:" هنگامی که من با صلح به بابل درآمدم، تخت پادشاهی  را در جشن وشادمانی مردم آنجا پایه گذاشتم ... سربازان من با صلح ودوستی در شهر بابل به گردش درآمدند ... من برای صلح کوشیدم ... من بیگاری و برده گی را برانداختم ... خانه ها و معابد ویران آنان را آباد ساختم" ، نشان از بی سابقه بودن و آزاد اندیشی او دارد. در همین حال کتیبه های پادشاهان آنروزگاران حاکی از خونریزی و قتل مردمان بیگناه دارد .

    کتیبه ای از آشور نصی پال

    به گینایو حمله بردم و آنرا تصرف کردم 600 نفر از جنگاوران دشمن را بیدرنگ سر بریدم 3000 نفر اسیر را زنده طعمه آتش کردم. اسیران دیگر را پوست کندم و از دروازه اصلی شهر آویزان کردم .

    کتیبه ای از سناخریب ، پادشاه ماد

    وقتی بابل را گشودم و آتش زدم نهر فرات را که روان بود، روی شهر باز کردم تا ویرانه های باقی مانده آنجا را نیز آب ببرد .

    کتیبه ای از بخت النصر

    به فرمان من، صد هزار چشم درآورده شد و صد هزار قلم پا را شکستند . من با دست خود چشم فرمانده دشمن را درآوردم و هزاران پسر و دختر را در آتش سوزاندم . خانه ها را ویران کردم که دیگر هیچ بانگ زندگی از آن برنخواست .

    کتیبه ای از آشور بانی پال

    من آرامگاه نخستین و آخرین پادشاهی را که از آشور و عشتر خدایان من نترسیده و پدرانم را به ستوه آورده بودند ویران و با خاک یکسان کردم و آنها را در معرض خورشید قرار دادم. استخوانهایشان را به آشور بردم. مردگانش را دچار عذاب ساختم. آنان را از پیشکشی غذا و شراب به خدایان، محروم نمودم. در مدت یک ماه و سی وپنج روز سفر، کشور عیلام را به کلی ویران کردم و به رویشان نمک و سهیلو (نوعی گیاه خاردار) پاشیدم. خاک شوش، مرکتد، هلته مش و دیگر شهرهایشان را به توبره کشیدم و به آشور بردم. سر و صدای مردم، صدای پای گاوان و گوسفندان و فریاد های خوشحالی را از کشتزارهایشان دور ساختم. دستور دادم گورخر و غزال و انواع حیوانات وحشی و جانوران صحرایی را به میانشان رها کنند تا در آنجا مثل خانه خودشان زندگی کنند .

    حال سنجش دو فرهنگ باستانی پارس و آشور بر عهده انسانهای نیک اندیش و دادگر

     

     

     



    محمد ::: سه شنبه 87/8/14::: ساعت 2:25 صبح

    کتیبه های پارسی باستانی نه تنها خود مهم می باشد، بلکه باعث کشف خط میخی شدند. درسال1618 میلادی بود که سفیر اسپانیا در ایران به نام (گارسیاسیلوافیگاروا)، تخت جمشید را شناسایی کرد، اما (کارستن نیبر) دانمارکی در سال 1770 بود که فهمید در تخت جمشید کتیبه هایی به خط میخی وجود دارد. در همان قرن یک دبیر آلمانی بنام (جورج گروتفند) بود که شروع به کشف رمز خط میخی فارسی باستان کرد و در قرن هجدهم لیست الفبای پارسی باستان را به چاب رساند. اما این خط الفبایی نبود بلکه هجائی بود.

    در قرن نوزدهم (هنری کرسویک رالنین) بود که به عنوان مشاور استاندار کردستان، کتیبه بیستون را مشاهده کرد و با خطر بسیار با آویزان کردن خود از کوه بیستون، بیشتر کتیبه را مشاهده و رو نوشتی از آن تهیه کرد. این کار در حدود ده سال به طول انجامید و توانست نامهای شاهنشاهان هخامنشی را در سال 1846 بخواند. از آن زمان،ترجمه کتیبه ها آغاز شد و (رونالرکنت) بود که این کاری که بیش از سه قرن آغاز شده بود به ثمر رساند. (رونالرکنت) در کتابش توانست تصویری کلی و خوب از دستور زبان، لغت نامه و کتیبه ها دهد و تا دهه پیش این کتاب اصلی بود برای فراگیری پارسی باستان و از آن استفاده میشد و هنوز مفید میباشد.

    در ده گذشته کتیبه های هخامنشی دوباره مد نظر دقیق ایرانشناسان قرار گرفته و دو نفر کتیبه های هخامنشی رادوباره ترجمه کرده اند. اول باید از مهمترین دانشمند رشته پارسی باستان یعنی (رودیگراشمیت) یاد کرد. در سال 1991 اوکتاب بیستون داریوش را در یک جلد به چاپ رساند که شامل مقدمه مهم، یک کتابنامه کامل و آوانویسی نوینی وترجمه و عکس کتیبه بود. کتاب دیگر نوشته (پییر لکوک)، دانشمند فرانسوی است که نام کتابش کتیبه های پارسی هخامنشی است. او در یک کتاب، آنچه لازم برای شناخت زبان، خط، تاریخ پارسی باستان و بیش را عنوان کرد. در قسمت اول کتاب دو نقشه خوب که یکی نشان دهنده ساتراپی های هخامنشی میباشد. سپس شجره نامه خاندان را نشان داده. فصل اول کتاب درباره تاریخ کشف مرموز خط میخی میباشد. فصل دوم درباره آریایی ها در ایران میباشد. فصل سوم درباره دوره هخامنشی میباشد. فصل چهارم به خط میخی پارسی باستان اختصاص داده شده است و فصل پنجم به نام کوروش در بابل و قصر پاسارگاد میباشد. فصل ششم درباره داریوش و کتیبه بیستون است. فصل هفتم درباره داریوش و قصر پرسپولیس میباشد. فصل هشتم درباره قصر شوشی، فصل نهم درباره آرامگاه نقش رستم و فصل دهم درباره همدان و کانال سوئز است و فصل یازدهم شهروندان شاهنشاهی است. فصل دوازدهم درباره مذهب در دوره هخامنشی و فصل سیزدهم درباره نهادهای هخامنشی است. قسمت دوم کتاب ترجمه کتیبه های پارسی باستان است.

     کتاب ( پییر لکوک) برای تاریخ دانان بسیار مفید و کامل است ولی چون دارای آوانویسی نیست به کاملی کتاب (رودیگر اشمیت) نیست. کار هر دو دانشمند تحسین آمیز است .



    محمد ::: پنج شنبه 87/7/18::: ساعت 3:24 عصر

    *

    محمد ::: سه شنبه 87/7/16::: ساعت 1:55 عصر



    محمد ::: سه شنبه 87/7/16::: ساعت 1:18 صبح



    محمد ::: دوشنبه 87/7/15::: ساعت 1:18 صبح

    یکی از کتیبه های با شکوه داریوش بزرگ، کتیبه ای است در نقش رستم در حوالی تخت جمشید. این کتیبه با بیانی ساده و بی پیرایه، شکوه و بزرگی و نیرومندی و پارسایی و ایمان داریوش بزرگ را نشان میدهد :

    اهورامزدا این دیار را پریشان و درهم شده دید، مرا به شاهی آن برگماشت، به یاری وی، من نظم و امنیت را در آن برقرار ساختم و چنان شد که فرمانم بی چون و چرا، در همانجا اجرا گشت. هرگاه بر آنی که در یابی، کشورهایی را که من زیر فرمان آوردم چند است و چون، به پیکرهایی بنگر که تخت مرا میبردند و آنگاه است که خواهی دریافت نیزه سپاهی پارسی تا چه دور دست رفته است. آنچه را که کردم همه با یاری و تایید اهورامزدا بود. اهورامزدا یاریم کرد و من موفق شدم. اهورامزدا مرا و خاندانم را و این کشور را حفظ کند.

    ای مردمان با فروتنی و ادب، فرمان اهورامزدا را گردن نهید .

     



    محمد ::: جمعه 87/7/12::: ساعت 10:47 عصر

    (بردکاما) به (شاکا) خزانه دار اطلاع میدهد که باید مبلغ سه کارشا و دو شکل و نیم نقره به یک نفر درودگر مصری موسوم به (هرکاما) ، سرکارگر صد نفر کارگر که یکی از کارکنان روز مزد پارسه بوده و ضامنش(وهوکا) است، پرداخته شود.این پرداخت به صورت نقدی نیست، بلکه گوسفند و شراب داده میشود. بدین قرار که یک گوسفند برابر سه شکل نقره و یک کوزه شراب برابر یک شکل نقره منظور میگردد.

    مبلغ فوق شامل دستمزد خدمت است که در طول مدت ماههای هشتم تا دوازدهم سال سی و دوم(پادشاهی داریوش بزرگ) انجام گرفته است. دستمزد این مرد مصری در هر ماه معادل شش شکل و نیم نقره میباشد. کاتب این لوح (هیپیروکا) بود که از (مردوکا) رسید گرفته است. (گویا مقصود از کلمه رسید در این مورد به معنی دستور باشد) .

    کارشا و شکل چیست ؟

    در میان آثار عهد هخامنشی که در موزه ایران باستان نگهداری میشود، سنگ وزنه ایست که در خاکبرداری یکی از اتاقهای بخش خزانه تخت جمشید در جنوب شرقی صفه تخت جمشید در سال هزار و سیصد و شانزده بدست آمده است. وزنه مزبور از سنگ تیره سبز و محکم به شکل جالب و زیبایی تراشیده و صیقل شده است و روی آن به سه زبان معمول کتیبه های هخامنشی، یعنی پارسی و ایلامی و بابلی  و با خط میخی نوشته شده و ترجمه متن فارسی قدیم آن بشرح زیر است.

    ( من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه این سرزمین، فرزند ویشتاسب هخامنشی)

    وزنه مزبور که وزن آن، یکصد و بیست(کارشا) گفته شد، به مقیاس امروز 9 کیلو و 950 گرم یعنی 50 گرم کمتر از ده کیلوگرم است و بدین قرار یک کارشا نزدیک به 83 گرم(91666000/82) یا قریب 18 مثقال میشود. هر(کارشا) مشتمل بر 10 شکل بوده است و چون مزد استاد درودگر مصری در مدت یک ماه، شش شکل و نیم نقره منظور شده، با توجه به این که هر شکل یک دهم (کارشا) یعنی 3/8 گرم است. دستمزد یک ماهه این استاد، قریب 54 گرم نقره یا کمی بیش از یازده مثقال و نیم میشود



    محمد ::: جمعه 87/6/29::: ساعت 7:33 عصر

    هخامنشیان عادت باستانی کوچ کردن را فراموش نمی کردند و معمولا همه سال را در یک جا به سر نمیبردند، بلکه بر حسب اقتضای آب و هوا، هر فصلی را در یکی از پایتختهای خود سر میکردند. در فصل سرما، در بابل و شوش اقامت داشتند و در فصل خنکی هوا به همدان میرفتند که در دامنه کوه الوند بود و هوای لطیف و تازه و خنک داشت .

    این سه شهر، پایتخت به معنی اداری و سیاسی و اقتصادی بودند، اما دو شهر دیگر هم بودند که پایتخت آئینی هخامنشیان بشمار میرفتند. یکی پاسارگاد که در آنجا، آیین و تشریفات تاجگذاری شاهان هخامنشی برگذار میشد و دیگری پارسه که برای پاره ای تشریفات دیگر بکار میرفت. این دو شهر، زادگاه و پرورشگاه و به اصطلاح گهواره پارسیان بشمار میرفت و گور بزرگان و نام آوران آنان در آنجا بود و اهمیت ویژه ای داشتند.

    البته از این دو، تخت جمشید بیشتر اهمیت داشته است و به همین دلیل، اسکندر مقدونی آنرا به عمد آتش زد تا گهواره و تکیه گاه دولت هخامنشی را از میان ببرد و به ایرانیان بفهماند که دیگر دوره فرمانروایی آنان به سر آمده است .

    نام اصلی این شهر، پارسَه بوده است که از نام قوم پارسی آمده است و آنها ایالت خود را هم به همان نام پارس میخواندند. پارسه به همین صورت در سنگ نبشته خشایارشاه بر جرز درگاههای دروازه همه ملل نوشته شده است و در لوحه های عیلامی مکشوفه از خزانه و باروی تخت جمشید هم آمده است.

    یونانیان از این شهر بسیار کم آگاهی داشته اند، به دلیل اینکه پایتخت اداری نبوده است و در جریان تاریخ سیاسی که مورد نظر یونانیان بوده، قرار نمیگرفته است.

    بعضی گمان کرده اند که در برخی از نوشته های یونانی، از پارسه به صورت پارسیان و یا شهر پارسیان نام رفته است، اما این گمان مبنای استواری ندارد .



    محمد ::: شنبه 87/6/16::: ساعت 1:59 صبح

    ای انسان، هر که باشی و از هر کجا که بیایی، زیرا میدانم خواهی آمد .

    من کوروش هستم که برای پارسی ها این شاهنشاهی پهناور را بنیاد کردم .

    بدین مشتی خاک که مرا پوشانده ، رشک مبر .

     

     

    این رسمش نیست. زحمات کوروش کبیر بوده که باعث شده ما به اصالت خودمون افتخار کنیم .

    اما اونقدر نسبت بهش بی توجه هستیم که بعضی وقتها به خودم میگم ، این بزرگ مرد پارسی، توی سرزمین خودش چقدر غریب و تنهاست .

     

    دوست دارم درباره این عکس نظر بدید و احساستون رو بیان کنید .

     

                              یاد کوروش کبیر همیشه در قلبهایتان باشد

     

     

     



    محمد ::: دوشنبه 87/6/11::: ساعت 1:24 صبح

    نام مشهور غربی تخت جمشید، یعنی پرسه پولیس، ریشه غربی دارد. در زبان یونانی، پرسه پولیس و یا صورت شاعرانه آن(پِرسِپ توُلِس) لقبی است برای(آتِنِه)، الهه خرد و صنعت و جنگ و ویران کننده شهرها معنی میدهد. این لقب را (آشیل)، شاعر یونانی سده پنجم ق.م. ، در چکامه مربوط به پارسیان، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ در مورد شهر پارسیان بکار برده است.

    این ترجمه نادرست عمدی، به صورت ساده تر یعنی پرسه پولیس، در کتب غربی رایج گشته و از آنجا به مردم امروزی رسیده است. خود ایرانیان نام پارسه را چند قرن پس از برافتادنش، فراموش کردند. چون کتیبه ها را دیگر نمیتوانستند بخوانند و در دوره ساسانی، آنرا(صدستون) میخواندند. در دوره های بعد، در خاطره مردم پارس، صد ستون به چهل ستون و چهل منار تبدیل شد.

    پس از برافتادن هخامنشیان، خط و زبان آنها نیز به تدریج نامفهوم شد و تاریخ آنان از یاد ایرانیان رفت و خاطره شان با یاد پادشاهان افسانه ای پیشدادی و نیمه تاریخی کیانی در هم آمیخت و بنای شکوهمند پارسه را کار جمشید، پادشاه افسانه ای که ساختمانهای پرشکوه و شگرف را به او نسبت میدادند، دانستند و کم کم این نام افسانه ای را بر آن نهادند .

     



    محمد ::: جمعه 87/6/8::: ساعت 1:43 صبح

    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 90
    بازدید دیروز: 135
    کل بازدید :1106303
    تبلیغات





    >> درباره خودم <<
    تخت جمشید
    محمد
    بگذارید هرکس به آیین خویش باشد . زنان را گرامی بدارید . فرودستان را دریابید . و هرکس به زبان تبار خویش سخن گوید

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    تخت جمشید

    >>لینک دوستان<<
    لنگه کفش
    ###@جزین@###
    هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
    مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
    •°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
    %% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
    برلیان
    سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنیdr.sokhani stamp
    جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
    آوای قلبها...
    بوی سیب
    گیاهان دارویی
    یادداشتهای من
    فطرس
    بشنو از نی
    خاطرات کودکی و...
    روابط عمومی به زبان آدمیزاد
    مستان ِ عاشق
    دختری از سرزمین پارس
    دوست دارم
    دُرُخـــــــــــــــــــــــش
    نوری چایی_بیجار
    کلبه ی تنها
    از هر دری،سخنی!
    پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
    آوای ققنوس
    همـــ نفــــــــس

    همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده...
    به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
    زیر آسمان خدا
    دکتر علی حاجی ستوده
    ایران سرای من
    غم دنیا رو دوشمه
    همه چیز...
    چالوس و نوشهر
    سلطان عشق
    سامانتا
    عشق بی همتا
    ماهیان آکواریمی
    یادداشت های یه آسمونی
    معماری ، هنر شکل دادن به فضا
    احساس داغ
    محمدرضا جاودانی
    my love is only god
    ترفندهای کامپیوتر
    *** /// هلاک عشق \\\ ***
    داستان و راه های توحید جویان بزرگ
    دین جوان
    desperado bug
    اس ام اس سرکاری و جوک
    زندگی دفتری از خاطره هاست
    دوست دارم تو تنها ارزویم باشی
    دریای نور
    شادی(زمزمه های دلتنگی)
    چرندوپرند
    آایرانا
    سرزمین مقدس
    باغ گیلاس
    پایگاه ایران زمین
    عکسهای تخت جمشید
    سرگرمی
    فیلترشکن 4046
    چاپار سافت
    موزه منطقه ای جنوب شرق
    مرودشت شهر من
    ایران ما
    شاهنشاه هخامنشی-آرمین
    موزه بزرگ جنوب شرق
    نجوا
    کورش کبییر
    ما ایرانی هستیم
    دل نوشته های یک خسته
    هخامنشیان

    تمدنهای فراموش شده
    چنین گفت سینوهه

    گریه های شبانه
    ایرانگردی
    نیلو رایانه
    وب سایت تفریحی صد دروازه
    هخامنشیان
    دختری از سرزمین پارس

    >>لوگوی دوستان<<



    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<

    مترجم سایت

    مترجم سایت

    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    X بستن تبلیغات